جدول جو
جدول جو

معنی زرآب ریز - جستجوی لغت در جدول جو

زرآب ریز
(خَ دَ / دِ)
کسی که خوی می ریزد، آنکه خوی و عرق میریزد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ دَ / دِ)
کسی که بدخویی، خشم، قهر و غضب کند. (فرهنگ فارسی معین) (از ناظم الاطباء) (از برهان) ، بدخوی، خون ریز، غصه خور، کسی که دل از قهر و غضب خالی کند. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ / تِ)
که رطب ریزد. ریزندۀ رطب، بمجاز، گویندۀ سخن شیرین:
چو سقراط را داد نوبت سخن
رطب ریز شد خوشۀ نخل بن.
نظامی.
چون رطب ریز این درخت شدی
نیک بادت که نیکبخت شدی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از زرداب ریز
تصویر زرداب ریز
کسی که بدخویی و خشم و قهر و غضب کند، خونریزی، بدخویی تند خویی
فرهنگ لغت هوشیار